ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق علیه السلام:
سزاوار نیست که مسلمان با بدکار و احمق و دروغگو رفاقت کند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2، ص 640، ح 3
حمید هیراد: اجرای پلی بک شیراز بخاطر بیماری ام بود
چند ساعت قبل از کنسرت شیراز حال من بد شد، اما نمی خواستیم کنسرت را لغو کرده وحال دل مردم را خراب کنیم. تصمیم گرفتیم که یکی از قطعههای آن کنسرت را لبخوانی کنم. آنجا نخستین و البته آخرین بار بود که این اتفاق رخ داد. آن زمان من درگیر شیمی درمانی و طی کردن مراحل درمانی بودم.
بخشی از صحبت های این خواننده پاپ در برنامه «بهار جان» شبکه پنج
جعفر ابراهیمی: دور شدن مردم از کتابخوانی موقتی است
برخی میگویند دوره کتابخوانی سپری شده، در حالی که اینطور نیست. ممکن است فضای مجازی و پیامرسانها اوقات مردم را پر و آنها را از کتاب دور کند. اما همه اینها موقتی است. ما در دورهگذار قرار داریم و از این مسائل خواهیم گذشت.
بخشی از گفتههای این شاعر
در ایسنا
با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی «قادر آشنا» مدیرکل هنرهای نمایشی شد
قدمتان سر چشم اما کاش پشیمان نشوید
بهروز غریب پور
کارگردان
قادر آشنا از آن دست مدیرانی است که در جریان مسائل و مشکلات تئاتری قرار دارد، بنابراین تأکید دارم که انتخاب او به مدیریت اداره تئاتر کار درستی بوده است؛ منتهی نباید فراموش کرد که استعفای شهرام کرمی به دلیل بیتجربگی او نبوده.
متأسفانه در عرصه تئاتر با مشکلات متعددی روبه رو هستیم که در نهایت موجب دلسردی و کنارکشیدن او از ادامه کار شده. امیدوارم حالا که فرد شایسته ای همچون قادر آشنا به این سمت انتخاب شده، از پیش برخی تضمینها را از سطوح بالای مدیریت وزارت ارشاد گرفته باشد.
فارغ از مشکلات متعدد و ریز و درشتی که گریبان تئاتر و اهالیاش را گرفته، بودجه بسیار ناچیزی به هنر تئاتر اختصاص داده شده که به هیچ وجه پاسخگوی نیازها نیست. از سوی دیگر فضای حاکم بر تئاتر سالهاست که به سوی حال و هوایی کاسب کارانه رفته که بی تردید اداره تئاتر هم در این زمینه بی تقصیر نبوده. امیدوارم حالا که قادر آشنا همه این مشکلات را به جان خریده و وارد چنین کارزار سختی شده، بتواند بخشی از این مشکلات را حل کند. هر چند که به عنوان یکی از قدیمیهای تئاتر می دانم بدون برنامهریزیهایی در سطح کلان، مدیر اداره تئاتر هم نمی تواند به تنهایی همه مشکلات را به دوش بکشد.
قادر آشنا آنقدر درباره این حوزه و مشکلات آن می داند که نیاز چندانی به بیان انتظاراتی که من و دیگر همکارانم از او داریم نیست. با این حال به برخی از این مشکلات و انتظارات به شکلی مختصر اشاره می کنم. یکی از مشکلات مشترک اغلب اهالی تئاتر برای روی صحنه بردن هر کاری ضرورت گذر ساخته آنها از حداقل 10 کانال است؛ تازه این در شرایطی است که حتی وقتی کار روی صحنه می رود مشکلات تمامی ندارند و کارگردان مذکور باید با گرفتاریهای دیگری دست و پنجه نرم کند. پذیرفتن مدیریت این اداره آن هم با بودجه فعلی شجاعت زیادی طلب می کند. در بحث بودجه که می دانم آشنا هم به طور قطع دستش باز نخواهد بود اما امیدوارم در جلب اعتماد اهالی تئاتر موفق شود. این یکی از مهمترین اقداماتی است که از یک مدیر خوب در این عرصه برمی آید. ناچارم باز هم به فضای کاسب کارانه حاکم بر فضای تئاتر اشاره کنم.
البته نه این که بگویم بحث اقتصادی مهم نیست اما مسأله اینجاست که در تمام دنیا تئاتر و تئاتریها رسالتی برعهده دارند که در شرایط فعلی امکان عمل به آن وجود ندارد. اینجا اما سختگیریهای بیمورد و مسائل مالی بر همه چیز سایه افکنده است. امیدوارم قادر آشنا از انجام برنامههایی که مدنظر دارد دلسرد نشده و حضورش در این حوزه منجر به اقدامات مؤثری شود. این انتخاب را به او تبریک میگویم.
داوود
فتحعلی بیگی
کارگردان
قادر آشنا از مدیران لایق، کاردان، دلسوز، پاک دست، پاک چشم و پاکدلی است که در طول فعالیت کاری خود دیده ام. همکاری او به جهت مدیریت با هر مجموعه ای بدون قشونکشی بوده؛ به یاد دارم مدیری را که حتی پرسنل خدماتیاش را هم همراه خود به مجموعه هنرهای نمایشی وارد کرده بود. در دوران مدیریت آقای آشنا بر مرکز هنرهای نمایشی فعالیت و همکاریاش با حضور کارشناسانی بود که در مرکز هنرهای نمایشی فعالیت میکردند و در همان مدت زمان حضور هم ارتباطی دوستانه و صمیمی با مجموعه داشت. قادر آشنا سوابق روشنی در عرصه هنر و تئاتر دارد و به عقیده من حتی شایسته آن است که به عنوان وزیر یا معاون وزیر انتخاب شود، چرا که علاوه بر استعداد مدیریتی و سابقه طولانی در حوزه فرهنگ وهنر بسیار علاقهمند به این حوزه و توانمند است و بسیار متأسفم که یک بار به اغوای برخی از دوستان ناآگاه، او از مدیریت مرکز هنرهای نمایشی برکنارشد.
میدانم همان زمان که او به عنوان مدیر کل هنرهای نمایشی انتخاب شده بود پیشنهاد کاری دیگری هم داشت که حتی شاید به لحاظ مالی به صرفه تر بود اما علاقهمندیاش به حوزه هنر باعث شد این کار را انتخاب کند و به مرکز هنرهای نمایشی بیاید. براین نظرم که قادر آشنا مدیری است به دور از وسوسهها. مردی بسیار شجاع که هرگاه مجوز نمایشی به امضای او صادر شد در دفاع از آن سینه سپر کرد و این شجاعت و درایت یک مدیر در هنرهای نمایشی بسیار حائز اهمیت است.
به هر کسی که از راه می رسد اجازه دخالت در کار نمی دهد و از مناسباتش نیز به نفع رونق تئاترو به نفع فراهم شدن امکانات مالی برای تئاتر استفاده می کند. حوزه تئاتر و هنرمندان این مجموعه به حضور چنین مدیری نیازمند است.
ای کاش تشکل های اداری بیش از اینکه به مناسبات گروهی و حزبی فکر کنند، به لیاقت، کاردانی و صداقت آدم ها توجه داشته باشند و به این بیندیشند که چه کسی وطن پرست است، چه کسی دروغ می گوید و چه کسی رفتار و اعمالش همراه با صداقت است. اگر ما سیره امام علی ابن ابیطالب (ع) را در انتخاب مسئولان در هر کجای مملکت رعایت کنیم اینقدر مدیریت ما دچار مشکل نمی شود ولی متأسفانه خیلی وقت ها خط کشی ها و مرزبندی های سیاسی را وارد قضیه می کنیم که خیلی جاها به ضرر ما تمام خواهد شد. قادر آشنا از جمله همین مدیران با صداقت و کاردان است که امیدوارم حتی در دولت بعدی هم بر این منصب بماند چرا که سوابق او بر همه روشن است. حالا که او به فاصله زمانی یکساله از دولت چنین امر خطیری را پذیرفته، کار بزرگی انجام داده است.
هادی مرزبان
کارگردان
سال 91 که قادر آشنا به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شد، در مراسم معارفهشان گفتم که «آقای آشنا بد موقعی به مرکز هنرهای نمایشی آمدی»؛ اگرچه از خبر انتصاب دوباره ایشان برای مدیریت تئاتر کشور خوشحالم و به ایشان خوشآمد میگویم اما امروز که با او آشناتر شدهام باز باید بگویم: «آقای آشنا، دوست عزیزمن، استاد خودم، خیلی بد موقعی به مرکز هنرهای نمایشی آمدی. اگر چه به تجربه مدیریتی شما اعتقاد دارم اما کم وکاستیها بیشتر شده، آنقدر که در خوشبینانهترین حالت تصور میکنم خیلی سخت از پسش بربیایی (با دست خالی!).»
قادر آشنا شخصیتی دوست داشتنی، مدیر خوب و همراه و رفیق با همه هنرمندان است. سابقه قبلیشان همه این ویژگیها را ثابت کرده است؛ منتهی من نگران هستم که ایشان سپر بلای همه شوند و با دست خالی آن طور که میخواهند نتوانند کارها را به سامان برسانند. همه میدانیم یکی از بزرگترین مشکلات حوزه تئاتر مشکلات مالی است.
شهرام کرمی هم رفیق بچههای تئاتر بود و یک مدیر واقعاً نجیب اما در مرکز هنرهای نمایشی سپر بلای همه شد.
آمدن قادر آشنا ان شاءالله که مبارک است: «قدمتان سر چشم اما امیدوارم لااقل قولهایی به شما داده باشند که بتوانید جوابگوی بچههای تئاتر باشید.»
بچههای تئاتری حقشان را میخواهند؛ حقشان کار کردن است. قادر آشنا با تجربه مدیریتی که دارد میتواند کارهای جدیدی انجام دهد به شرط این که مدیران کلان وزارت فرهنگ و ارشاد پشت او ایستاده باشند و تک و تنها در دفتر مدیریت رهایش نکنند. امکانات در اختیارش قرار بدهند. نبود امکانات شبیه این است که دست و پای قهرمان شنا را ببندیم و هلش بدهیم داخل استخر و از او توقع شنا داشته باشیم.
من این را پیشپیش می گویم که دوستان از قادر آشنا طلبکار نشوند. اطمینان دارم که اگر این امکانات را در اختیار او قرار بدهند میتواند کارها را بسامان کند. با کارهایی که بناست بشود و نشده و در شرایط قوز بالا قوز تبعات کرونا، امیدوارم آشنا از بازگشت به مدیریت تئاتر پشیمان نشود. امروز در شرایطی هستیم که پیشگوها هم نمیتوانند راجع به آینده پیشبینی درستی داشته باشند.
شرایط تاریخی عجیبی را تجربه میکنیم و فعلاً همه چیز دست آقای کروناست. شبیه کشتیای هستیم در میان اقیانوس که طوفانی به اسم کرونا هم آن را متلاطم کرده؛ امیدوارم این کشتی بخصوص در بخش تئاترش با قادر آشنا و آشناها به سرمنزل برسد.
اکبر زنجانپور: دنیایی به دور از غم و رنج و خشونت بسازیم
روابطعمومی ادارهکل هنرهای نمایشی خبر داده است که پیام چهارمین سال گرامیداشت هفتم فروردین، مطابق با ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر، که از سال ۹۶ به عنوان روز ملی هنرهای نمایشی در تقویم رسمی ایران به ثبت رسید از سوی اکبر زنجانپور نوشته شده است. هنرمند پیشکسوت عرصه هنرهای نمایشی در بخشی از این پیام نوشته است: «این سرزمین مهر با حضور هنرمندان لحظات جاودانه را تجسم ساخته و نمایش ایرانی با تنوع و پیشینه خود گواه یک فرهنگ و سرمایه پرافتخار است. حضور جوانان مشتاق و خلاق و بااستعداد در هنر نمایش برای من مایه خوشحالی است و بسیاری از لحظات و حسرتهای خود را در وجود و شور و علاقه این گروه میبینم. من آموختهام که در هزارگونه و دنیای رنگارنگ تئاتر هیچگاه رسالت و ارزش و اهمیت این هنر را فراموش نکنم. تئاتر، هنری برای انسانسازی است تا مخاطب را در مواجهه با درد و رنج و تلخکامی و خصلتهای زشت و پلید بشری به دوستی و ایمان و نیکی و آگاهی سوق دهد. هر واقعه این جامعه و رفتار مردم بستر مضمون آثار نمایشی بوده و اثری موفق خواهد بود که بتواند زبان حال و خواسته این مردم باشد. تئاتر فقط برای سرگرمی نیست و نمایشی که به مخاطب خود فکر و آگاهی میدهد هنری بااصالت است که میتواند زندگی ما را یک گام به جلو هدایت کند. در جهان صحنه باید دنیایی را بسازیم به دور از غم و رنج و خشونت که صلح و امید و زیبایی را نشر دهد.» با این جملات است که هنرمندان تئاتر قدم به سال 99 میگذارند.
یک پیشنهاد برای زندگی در سال جدید
وقتشناس باشیم
روبرت صافاریان
منتقد، نویسنده و مترجم
پسفردا روز جمعه ساعت ۷ و ۱۹ دقیقه و ۳۷ ثانیه صبح، سال تحویل میشود و سال جدید خورشیدی آغاز میشود. آنطور که ستارهشناسان میگویند دقیقاً در همین ثانیه «مرکز خورشید بهصورت دایرهای در کره آسمان به نقطه اعتدال بهاری منطبق میشود؛ در این زمان طول روز و شب در سراسر کره زمین با هم برابر میشود». ببینید کار فلک به چه دقتی میگردد! به دقت دقیقه و ثانیه. نظمی کاملاً قابلمحاسبه و قابلپیشبینی. از هماکنون میتوان برای سالیان دراز زمان تحویل سال را به همان دقت محاسبه کرد. آن وقت ما! نزد ما شروع جلسات و قرارها و دیدارهای دوستانه سر وقت امری نادر است. از آنجا که در دعای تحویل سال از خدا میخواهیم حال ما را به بهترین حالها بگرداند، گمانم بد نیست هر سال تصمیم بگیریم یکی از عادتهای بدمان را ترک کنیم و عادتی خوب را جایگزین آن کنیم. پیشنهاد من برای سال ۹۹ وقتشناسی است. برای همین در اینجا چند کلمهای درباره وقتشناسی مینویسم. نمیخواهم وارد بحث اخلاقی و اخلاقیات زندگی اجتماعی بشوم و بگویم که بیتوجهی به اینکه با دیر آمدنمان حقوق دیگران را پایمال میکنیم از خودخواهی میآید و همان قدر مذموم است که نبود آزادی سخن یا بیتوجهی به حقوق مدنی آدمها. بحث من از منظر فرهنگ است.
وقتشناسی ضرورت است و باید به جزئی از فرهنگ بدل شود. مدیریت صنعتی و شهری بدون وقتشناسی امکانپذیر نیست. شروع کار ادارات و کارخانجات در ساعتی معین و تعطیلی کار در ساعتی معین ضروری است. تمام خط تولید صنعتی بر اساس زمان دقیق مدیریت میشود و چه بسا اندکی پسوپیش در زمان فاجعه به بار بیاورد. زندگی صنعتی مثل زندگی در روستا نیست که در آن وقت با طلوع و غروب خورشید و با تغییر فصلها معین میشد. در اینجا همه چیز بر اساس تقسیم قراردادی زمان به واحدهایی در اندازه دقیقه و ثانیه منظم میشود.
تجربه من میگوید که مشکل آدمهای وقتنشناس این نیست که نتوانند این واقعیات ساده را درک کنند، نفهمند که دیر سر قرار رفتن تضییع حقوق دیگران است. یا نتوانند وقتشان را طوری تنظیم کنند که بموقع برسند. کما اینکه اینها تقریباً هیچ وقت زود سر قرار نمیرسند. آنها اساساً قواعد زندگی اجتماعی را نسبت به منافع شخصیشان بیاهمیت میانگارند.
از طرف دیگر اشکال از این هم هست که کسی برای دیر آمدن مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد. باز تجربه نشان میدهد که در بعضی موارد، مثلاً در مورد حرکت قطارها یا هواپیماها یا شروع فیلم در سینماها بیشتر مردم بموقع خودشان را میرسانند. چرا که میدانند قطار منتظر آنها نخواهد ماند و فیلم سر وقت شروع میشود. همان طور که گردش ستارگان متوقف نمیشود تا ما خود را به سر سفره هفتسین و تحویل سال برسانیم. جدیت در رعایت وقت از سوی مؤسسات و نهادهاست که توجه به آن را نهادینه میکند و فرهنگ وقتشناسی را جا میاندازد. یکی از نشانههایی که معلوم میکند وقتشناسی امری فرهنگی و مرتبط به زندگی مدرن است این واقعیت است که در کتابی مانند گلستان سعدی (و گمانم در هیچ یک از کتابهای ادبیات کلاسیک فارسی) که درباره همه جنبههای زندگی اجتماعی بابهایی دارد، از جمله درباره بموقع حرف زدن و فواید خاموشی و همینطور توجه سلطان به وضعیت رعایا و... هیچ بابی یا سخنی درباره وقتشناسی نیست. در شرایط زندگی اجتماعی آن دوره وقتشناسی فاقد اهمیتی بوده که امروز هست. و امور زندگی به دقت ثانیه و دقیقه محاسبه و رعایت نمیشده است.
وقتنشناسی هنوز که هنوز است فرهنگ غالب ماست. چنان که طلب وقتشناسی (مثل همین نوشته) یک جور حساسیت زیادی یا «گیر دادن» بهحساب میآید. سالها پیش هر دوشنبه چهار بعدازظهر جلسهای داشتیم در یکی از اصناف خانه سینما. با هر مصیبتی شده بود خود را میرساندم. چهارونیم تازه رئیس صنف میآمد و بعد بقیه اعضا یکی یکی میرسیدند و شروع میکردند به گپ زدن تا حدودهای ساعت پنج جلسه را شروع میکردند. میدیدم هیچیک مشکلی ندارند. میدیدم دارم بیخودی حرص میخورم. بعد بتدریج فهمیدم که طبق یک قرار اجتماعی نانوشته «جلسهمون ساعت چهار» معنیاش این نیست که جلسه ساعت چهار شروع میشود. معنیاش همین است که همه میفهمند و به آن عمل میکنند. این منم که معنی آن جمله را درست متوجه نمیشوم. این نمونهای است گواه بر اینکه وقتشناسی به فرهنگ اجتماعی تبدیل نشده است. امیدوارم سال آینده بشود!
هشتـگ
# حرم
یگانه خدامی
پس از تعطیلی موقت حرم امام رضا(ع) در مشهد و حرم حضرت معصومه(س) در قم تعدادی از مردم بهعنوان معترض در مقابل این حرمها تجمع کردند. رفتار آنها و بخصوص شکستن در حرمها با انتقاد زیادی مواجه شد. علی مطهری نماینده مجلس دیروز در توئیترش نوشت: «افراد جامد فکری که در اعتراض به بسته شدن درب حرم حضرت معصومه(س) به آنجا هجوم بردند و درب را شکستند باید بازداشت و مجازات شوند، هم بهخاطر کمک به شیوع ویروس کرونا و هم بهدلیل ایجاد وهن برای اسلام و شیعه. آنها یاد خوارج را زنده کردند.»
کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویری از این تجمعها از آن انتقاد میکردند و بعضی شعارهایی را که علیه رئیس جمهوری و تصمیمهای ستاد مبارزه با کرونا داده شد مصداق کارشکنی در کار دولت دانستند: «دیشب یک جمله شنیدیم واقعاً پارادوکس عجیبی بود، طرف جلوی حرم حضرت معصومه(س) میگه تورا به جان حضرت زهرا(س) بیاین درب حرم را آتیش بزنیم! در! حرم! آتش! حضرت زهرا(س)!»، «قوه قضائیه اعلام کرده عدم رعایت توصیههای پیشگیری از شیوع ویروس کرونا و عدم رعایت دستورات وزارت بهداشت بهعنوان تهدید علیه بهداشت عمومی قابل تعقیب کیفری است و مطابق ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی تا یک سال حبس دارد. آیا قانون در حق این جماعت اجرا خواهد شد؟»، «اتفاقات مشهد و قم، بار دیگر نشان داد که دشمن هرگز خواب نیست و در مواقع بحران جهانی نیز دست از فتنه بر نمیدارد ولی سؤال اینجاست ما تا کی باید به دشمن اجازه عمل بدهیم؟ واقعاً این تجمعات انگلیسی قابل پیشبینی نبود؟»، «دیروز تو قم و مشهد یک عده تجمع کردند. از بین فیلما این فرد با سرفههای کرونای خودش توجه منو جلب کرد، جالب اینه اطرافیانش وقتی سرفه میکنه هیچ واکنشی ندارن، انگار اصلاً در جریان نیستن.»، «بسیار هم خوب شد که درب های حرم بسته شد و کاش زودتر اتفاق میافتاد. باید دفاع کنیم تا مجبور به جوابگویی حقالناس و اهلبیت علیهما السلام نباشیم که چرا دفاع نکردیم.»، «این افراطیون اگر مقید به حرفشان هستند الان باید مکه بودند، نه مشهد و قم. در خانه خدا خیلی وقته بسته است...»، «داعش هیچوقت نتوانست در ورودی حرمین شریفین نجف، کربلا، کاظمین و دمشق را بشکند، شرمنده خون شهدای مدافعان حرم هستیم که در قم و مشهد آرزوی داعش برآورده شد!»، «اینا که جلوی حرم حضرت معصومه جمع میشن و خواهان بازگشایی این مکان مذهبی هستند چه کسانی هستند؟ چه انگیزههای درونی و بیرونی باعث این واکنش در آنها شده؟ چرا در دیگر مناطق مسلمان نشین بستن مساجد چنین واکنشهایی به همراه نداشته؟ یعنی در آنجا عاشق و دلسوخته پیدا نمیشود؟»، «هیچ وقت فکر نمیکردم تو ایران شیعه، تو سرزمین فهمیدهها، باکریها، حججیها، قاسم سلیمانیها کسی حمله کنه در حرم بشکنه یا به صحن حضرت رضا(ع) جسارت کنه.تو این مملکت خون هزاران شهید ریخته شده تا کسی چپ به حرمها نگاه نکنه... لعنت به خوارج زمانه.»، «کسی که درب حرم مطهر حضرت معصومه را میشکنه زائر نیست، چون کسی که به این بانو عشق داشته باشه همچنین جسارتی نمیکنه، ایشون تو قلب ما هستن خوارج زمانهات را بشناس»، «طرف داره فحش ناموسی میده با لگد هم میزنه به درب حرم، حیدر حیدر هم میگه... این جماعت همون خوارج زمان امام علی(ع) اند...»، «شعار، تهران غلط کرد؛ یعنی زیر سؤال بردن حکومت مرکزی، یعنی ایجاد هرج و مرج و زمینهسازی برای فتنه آن هم به نام آخرین قشر وفادار به نظام انقلابیها»، «تهران غلط کرد؟ اینا کی ان دیگه.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حمید هیراد: اجرای پلی بک شیراز بخاطر بیماری ام بود
-
جعفر ابراهیمی: دور شدن مردم از کتابخوانی موقتی است
-
قدمتان سر چشم اما کاش پشیمان نشوید
-
اکبر زنجانپور: دنیایی به دور از غم و رنج و خشونت بسازیم
-
وقتشناس باشیم
-
# حرم
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین